جوانک متاهل

تربیت پدر و مادر در خانواده

جوانک متاهل

تربیت پدر و مادر در خانواده

جوانک متاهل

خانواده یعنی جایی که در کنار فرزندان، پدر و مادر هم تربیت شوند...

سررسید

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ

راستش قصدم این بود اینجا خیلی کم وارد فضاهای دو نفره بشوم و هرچه می‌نویسم با توجه به بچه هایمان باشد. اما ظاهرا چاره‌ای نیست... باید کمی از دوران نامزدی گفت!

نامزدی من و خاتون یک دوران معمولی نبود... آنجا هم می‌خواستیم شاعرانه باشیم!

نمی‌توانستیم به دیدارهای گاه و بیگاه و تماس تلفنی و sms دلخوش باشیم.

آن دوران، دوران عجیبی بود! گاهی دچار نفس تنگی می‌شدم... در هم غرق شده بودیم. لحظه‌ای نمی‌توانستیم به هم فکر نکنیم (اینکه از ضمیر جمع استفاده می‌کنم دلیلش این است که خاتون هم برای من تعریف می‌کرد که حالش بهتر از من نبوده!)

تماسهای تلفنی ساعتی، بیدار ماندن‌هایمان به پای هم، قرارهایمان که معمولا3،4 ظهر شروع می‌شد و 9،10 شب با زور از هم جدا می‌شدیم... دوران عجیبی بود.

البته بعدها با کمک هم از این وضعیت نجات پیدا کردیم! گیاه پیچ پیچ عشق همه وجودمان را داشت می‌پوشاند و این خوب نبود!

داشتیم یک نفر می‌شدیم و این خوب نبود!

بگذریم... شاید بعدا کمی از آن روزها را توضیح دادم.

اما برای حل یک سری از این دلتنگی‌ها یک راه‌هایی هم پیدا کردیم...

نفری یک سررسید برداشتیم(سررسیدی که جمعه را هم مثل بقیه روزها، آدم حساب کرده باشد و نصفه و نیمه به آن جا نداده باشد!)

هر هفته توی روزهای آن برای هم می‌نوشتیم. درباره اتفاقاتی که آن روز برایمان افتاده! حس و حالمان! شعر!( خاتون گاهی نقاشی می‌کشید!) گاهی هم اگر از هم رفتاری دیده بودیم که خوشمان نیامده بود سعی می‌کردیم توی آن روز بنویسیم!(البته باظرافت بسیار!)

خلاصه هر هفته برای هم یادداشت می‌نوشتیم و آخر هفته ها که همدیگر را می‌دیدیم آن را با هم عوض می‌کردیم! اینطوری هر کسی حرفهای هفته قبل آن یکی را می‌خواند و در ادامه برای آن یکی می نوشت... کامنت می گذاشتیم در نوشته های قبلی! (من هم گاهی نقاشی های خاتون را رنگ می کردم!!) سالی دو تا سررسید که تاریخچه زندگی ماست!

این سررسید نویسی ها هنوز ادامه دارد... البته خاتون از من بیشتر می‌نویسد چون توی خانه است، خاطرات اش را می‌نویسد و من هر شب، شعری... جمله ای... دلواپسی ای... دعایی... عرض ارادتی!!!

این سررسیدها تاریخچه زندگی ماست!


پ ن1) بعضی وقت ها من و خاتون می‌نشینیم و با هم آن اولی ها را می خوانیم و کلی سرخ و سفید می‌شویم!

پ ن2) چون خیلی حرف‌های خصوصی هم تویش داریم کلا جوری از این سررسیدها مواظبت می‌کنیم که کسی نتواند آنها را پیدا کند و بخواند! یک چمدان قفل دار توی کمد دیواری هست که جای این ها آنجاست!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۱
امید

نظرات  (۲)

سلام الان که خیلی چیزها برایتان باید عادی شده باشد سرخ و سفید شدن ندارد. تنقلات روح را بچسب بسه این همه خیال بافی. هر کی که تحریکت کرد که نباید بشینی هر چی بوده رو بگی. تحت تاثیر کامنت ها نباش
پاسخ:

انشاء الله

خونه اینترنت ندارم و کل وقتی که می کنم اینه که توی ورد تایپ کنم و به آب که رسیدم بسپرمش به دریای وب!

انشا الله به زودی می رم سراغ تنقلات روح و بچه هیئتی... خیلی حرفاست که بغض شده این روزا...

ولی تحت تاثیر کامنت نبودن رو خوب اومدین اکبرآقا!

خوبه این چهارتا وبلاگ ثمره اون تیکه ایِ که شما به ما انداختینا!

حتما خاتون نقاشی کشیدنش خوب بوده و نقاشی های مرتبط با خودشون رو میکشیده!

این سر رسید نویسی مثل سابق ادامه داره؟ یعنی هر کدوم واسه خودش توی دفتر جدا مینویسه و تا آخر هفته به اون یکی نشون نمیده؟! فکر نکنم بشه این کار رو تو دوران متاهلی بشه ادامه داد. آدم ها وقتی متاهل میشن که حرف هاشون، فکراشون و خاطرات روزشون رو همون شب به هم دیگه میگن! البته میشه شعر و اینا واسه همدیگه نوشت...
پاسخ:

خاتون هنوز هم نقاشی اش خوبه!!

مقصود از نوشتن فقط این نیست که دیگری بدونه اون یکی چی کار کرده! وگرنه این را همان روز که حداقل دو بار به هم زنگ می زنیم(یکی من از مدرسه به خانه! و دیگری خاتون به موبایلم!)، به هم می گوییم! دیگر به شب نمی رسد!(اس ام اس هم اضافه شود!)

نه! هدفمان از این نوشتن ثبت تاریخچه زندگی مان است...

اینکه حتی توی لحظات بیکاری برای هم می نویسیم، فواید دیگری دارد! حداقل اش حواسمان به هم هست!

البته حق با شماست...

من خودم هم خیلی کم می رسم بنویسم و این مهم، افتاده گردن خاتون که خانه دار است...

من همان شعر ینویسم و جمله کوتاهی و....

بودنش از نبودنش مفیدتر تر تر است... خیلی مفیدتر!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی