جوانک متاهل

تربیت پدر و مادر در خانواده

جوانک متاهل

تربیت پدر و مادر در خانواده

جوانک متاهل

خانواده یعنی جایی که در کنار فرزندان، پدر و مادر هم تربیت شوند...

گریه‌ی با هم!

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۲ ب.ظ

امشب اول شب است که برای خاتون روضه خوان شده‌ام.

نشسته بودیم و زُل زُل به هم نگاه می‌کردیم و با اشاره با هم حرف می‌زدیم مثلا!

ناگهان دلم ریخت...

نمی‌دانم چرا از خاطرم گذشت که روزی خاتون‌م برود و زندگی من بدون او ادامه یابد...تنها...

زبانم لال...

لبم را گاز گرفتم.

خاتون مرا به خودم آورد، گفت چرا لبت را گاز می‌گیری؟

بغض امانم نداد...

گفتم: خاتون‌م! می‌بینی چقدر به هم علاقه‌مندیم؟! یک لحظه هم دوریِ هم را تحمل نداریم...

تو اگر به شبهای من نتابی...

خاتون‌م! علی و زهرا(س) مطمئنا بیشتر از اینها به هم علاقه‌مند بودند...

عشق آنها هزاران بُعد داشت و مال ما، یکی دو تا...

خاتون‌م... آن دو عزیز از هم جدا شدند و چه جدا شدنی...

وای از دل علی...

نشستیم و با هم گریه کردیم...دو تا دلِ سیر!


پ ن1) توی ذهنم این شعر هِی رفت و آمد می‌کرد. این را هم برای خاتون خواندم:

مگه علی خاطره تو رو فراموش می‌کنه؟

انگار همین دیروز بود فاطمه

گل انداخت گونه‌ی علی

شونه به شونه‌ی علی

اومدی خونه علی...

پ ن 2) خیلی تجربه خوبی بود! آدم باید بتواند گاهی از سر محبت، اشک خاتون‌اش را در بیاورد... اشک قشنگ است! مثل بارانِ بابا!

پ ن3) این مطلب را که نوشتم ایده یک مطلب دیگر توی ذهنم شکل گرفت که می‌نویسم و می‌گذارمش بچه هیئتی!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۷
امید

نظرات  (۲)

۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۰:۰۰ امیرحسین حاجی زاده
سینه تنگم مجال آه ندارد
جان به هوای لب است و راه ندارد

گوشه ی چشمی بدین گوشه نشین کن
زانکه که جز این گوشه کس پناه ندارد
پاسخ:

اگرچه رو سیاه شدم، غلام تو هستم

خواجه مگر غلام ِسیاه ندارد؟

۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۵ علی اکبر قلیچ خانی

1- زیباترین شعری که از سهرابی عزیز بهم خیلی چسبید شعری بود با مطلع ذیل:
عاشقان بیقرار یکدگرند
.          همه اسفند نار یکدگرند.  
فرق بین علی و زهرا نیست.        این دو آیینه دار یکدگرند.
این به آن جلوه داده آن بر این.    هر دو سرگرم کار یکدگرند.
2- یادت نرود که ساحت حضرات رابه تمثیل هایی از روابط خودمان مثال نکنیم. ایشان یطهرکم تطهیرا هستند.

3- موفق باشید

پاسخ:

1-و من هم سه باری که حرم امیرالمومنین رفتم این بیت را زیر لب خواندم:

در نجف باش زائر زهرا     عاشقان در مزار یکدگرند....

2-قبول دارم. متن ام پینوشتی به مضمون حرف شما داشت.

دیدم توی متن نوشته ام"عشق آنها هزاران بُعد داشت و مال ما، یکی دو تا...

گفتم دوباره تکرارش نکنم...

قبول دارم.همین هم شد که متن گریه را نوشتم در بچه هیئتی. داستان اهل بیت چیز دیگری است، اما مثل منی برای گریه از چیزهایی که لمس اش کرده شروع می کند...

3-ممنون که سر زدید استاد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی